در مقدمهٔ کتاب «خودت را به فنا نده»، گری جان بیشاپ با لحنی بیپرده و صمیمی خواننده را به چالش میکشد که نگاهی دوباره به زندگی خود بیندازد و از نقش قربانی بیرون بیاید. او توضیح میدهد که بیشتر مردم در زندگی گرفتار چرخهای از افکار منفی، خودسرزنشی و عادتهای محدودکننده شدهاند؛ اما مشکل اصلی در شرایط بیرونی نیست، بلکه در ذهنیتی است که فرد نسبت به خودش و دنیای اطراف دارد. بیشاپ تأکید میکند که برای تغییر واقعی، نیازی به استعداد یا شرایط خاص نیست، بلکه باید گفتوگوی درونی خود را تغییر دهیم و کنترل آن را به دست بگیریم. او معتقد است که زندگی ما بازتاب مستقیم طرز فکر ماست و اگر میخواهیم شرایط زندگیمان را تغییر دهیم، باید از همین لحظه نگرش خود را تغییر دهیم. نویسنده با زبانی صریح و گاهی تلخ اما صادقانه، به خواننده میگوید که وقت آن رسیده خودت را از افکارت نجات بدهی و مسئولیت کامل زندگیات را بپذیری. این مقدمه مانند ضربهای است برای بیدار شدن از خواب غفلت و آماده شدن برای مواجهه با خودِ واقعی.