مقدمه

مقدمه


کتاب انسان در جستجوی معنا با هدفی فراتر از صرفاً بازگو کردن خاطرات دردناک نویسنده از اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها نوشته شده است. دکتر ویکتور فرانکل، روان‌پزشک و بنیان‌گذار معنا‌درمانی (لوگوتراپی)، در پیشگفتار کتاب به‌صراحت بیان می‌کند که هدفش از نگارش این اثر، نه برانگیختن حس ترحم و نه روایت شخصی رنج‌ها، بلکه ارائه‌ی بینشی عمیق درباره‌ی معنای زندگی در سخت‌ترین شرایط انسانی بوده است.

فرانکل می‌نویسد که انسان در هر شرایطی—even در دل اردوگاه‌های کار اجباری—توانایی آن را دارد که در زندگی خود معنا بیابد. او معتقد است که انسان، حتی وقتی آزادی‌های بیرونی‌اش سلب می‌شود، در انتخاب واکنش و نگرش خود نسبت به رنج، همچنان آزاد است. این انتخاب‌گری، به باور او، جوهر اصلی انسان بودن است.

او در پیشگفتار تأکید می‌کند که در شرایط غیرقابل تصور اردوگاه، دو گروه از انسان‌ها قابل مشاهده بودند: کسانی که تنها به بقای خود فکر می‌کردند و کسانی که حتی در دل رنج، به فکر کمک به دیگران بودند. همین موضوع برای فرانکل، الهام‌بخش اندیشه‌ی مرکزی کتاب شد:

«زندگی تحت هر شرایطی معنا دارد، و این معناست که انسان را زنده نگه می‌دارد.»

در مقدمه‌ی کتاب نیز (که معمولاً توسط ناشر یا ویراستار نوشته شده است)، از اهمیت جهانی و تأثیر عمیق این اثر سخن گفته می‌شود. انسان در جستجوی معنا یکی از معدود کتاب‌هایی است که هم جنبه علمی دارد و هم از نظر انسانی و فلسفی، خواننده را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد. این کتاب به‌سرعت پس از انتشار، به یکی از مهم‌ترین متون روانشناسی قرن بیستم تبدیل شد و به زبان‌های زیادی ترجمه گردید. دلیل این استقبال، آن است که کتاب پاسخی است به خلأ معنایی و بحران‌های درونی انسان مدرن.

فرانکل با تلفیق علم روانشناسی، تجربه زیسته و تفکر فلسفی، نشان می‌دهد که پرسش اصلی زندگی این نیست که «از زندگی چه می‌خواهیم»، بلکه این است که «زندگی از ما چه می‌خواهد». و وظیفه‌ی ما یافتن پاسخی شرافتمندانه به این پرسش است؛ حتی در مواجهه با رنج، مرگ، یا فقدان.