طرحواره رهاشدگی؛ زخمی از گذشته، چالشی برای حال
مقدمه
طرحواره رهاشدگی یکی از طرحوارههای ناسازگار اولیه است که میتواند تأثیرات عمیقی بر فرد داشته باشد. این طرحواره بهویژه در دوران کودکی شکل میگیرد و ناشی از تجربیات تلخ عاطفی است که فرد در سنین پایین تجربه کرده است. هنگامی که فرد در محیطی پر از بیثباتی عاطفی، طرد شدن یا فقدان حمایتهای عاطفی رشد میکند، در ذهن او تصویری از رهاشدگی و ترک شدن شکل میگیرد که همچنان در طول زندگی او باقی میماند. این زخم عاطفی میتواند بهطور قابلتوجهی در روابط فرد با دیگران و در برخورد با موقعیتهای اجتماعی تأثیرگذار باشد.
این طرحواره بهطور معمول در دوران کودکی به وجود میآید، زمانی که کودکان احساس میکنند که از سوی والدین یا مراقبان خود رها شدهاند. ممکن است این احساس به دلیل جدایی یا طلاق والدین، مرگ یکی از اعضای خانواده یا حتی بیتوجهی عاطفی ناشی از مشغلههای روزمره والدین ایجاد شود. در بسیاری از موارد، این تجربهها باعث میشوند که فرد بهطور ناخودآگاه احساس کند که در آینده نیز دیگران او را ترک خواهند کرد. به همین دلیل، افراد با طرحواره رهاشدگی همیشه در روابط خود احساس ناامنی میکنند و از تنها ماندن و طرد شدن میترسند.
در حالی که این طرحواره در دوران کودکی بهطور ناخودآگاه شکل میگیرد، تأثیرات آن تا بزرگسالی ادامه مییابد و میتواند به مشکلات روانی و اجتماعی بسیاری منجر شود. افرادی که دچار طرحواره رهاشدگی هستند، معمولاً در روابط عاطفی و اجتماعی خود با چالشهای زیادی مواجه میشوند. آنها ممکن است بهطور مداوم از ترس طرد شدن، وابستگیهای ناسالم و اضطرابهای مفرط رنج ببرند. این افراد درک درستی از امنیت و استقلال عاطفی نداشته و همیشه به دنبال جلب تأیید و محبت دیگران هستند. بنابراین، آگاهی از علائم و راههای مقابله با این طرحواره ضروری است تا فرد بتواند روابط سالمتر و متعادلتری در زندگی خود بسازد.
طرحواره رهاشدگی؛ زخمی که در دل کودکی شکل میگیرد
طرحواره رهاشدگی یکی از مهمترین طرحوارههای ناسازگار اولیه است که در دوران کودکی شکل میگیرد و تأثیرات آن تا بزرگسالی ادامه مییابد. این طرحواره معمولاً بهدلیل تجربیات ناخوشایند عاطفی و روانی در کودکی ایجاد میشود. هنگامی که کودک در محیطی بیثبات یا ناپایدار رشد میکند و نمیتواند امنیت عاطفی کافی را از مراقبان خود دریافت کند، احساس رهاشدگی و طرد شدن در او شکل میگیرد. این تجربیات میتوانند شامل طلاق والدین، از دست دادن یکی از اعضای خانواده، بیتوجهی عاطفی والدین یا فقدان حمایت لازم از سوی مراقبان باشند. وقتی کودک نمیتواند بهدرستی نیازهای عاطفیاش را برآورده کند، این احساس رهاشدگی بهطور ناخودآگاه به بخشی از هویت او تبدیل میشود.
این طرحواره میتواند ناشی از طرد شدنهای ناگهانی یا طولانیمدت باشد که فرد در دوران کودکی تجربه میکند. برای مثال، کودکانی که به دلیل مشغلههای کاری یا مشکلات شخصی والدین، بهطور مداوم از توجه و محبت والدین بیبهره میمانند، ممکن است احساس کنند که هیچوقت نمیتوانند بهطور کامل به دیگران وابسته شوند یا به حمایت عاطفی دست یابند. همچنین، مشاهده طلاق یا جدایی والدین نیز میتواند نقش مهمی در شکلگیری این طرحواره داشته باشد. این تجربیات باعث میشود که کودک احساس کند هیچگاه نمیتواند بهطور کامل به دیگران اعتماد کند و همیشه در خطر طرد شدن قرار دارد.
این احساس طرد شدن و رهاشدگی در کودک، یک الگوی فکری ناسازگار ایجاد میکند که در تمام طول زندگی او ادامه پیدا میکند. فرد بزرگسال که در دوران کودکی این تجربیات را پشت سر گذاشته، معمولاً در روابط خود بهطور مداوم نگرانی از ترک شدن یا طرد شدن دارد. این نگرانی میتواند فرد را به سمت وابستگیهای شدید و رفتارهایی منجر شود که بهطور غیرمستقیم تلاش میکند تا از هر نوع جدایی یا ترک شدن جلوگیری کند. این افراد ممکن است بهطور مکرر به دنبال تایید و محبت از دیگران باشند، زیرا این نیازها بهصورت عمیق در ذهن آنها جا افتاده است که برای بقا و امنیت عاطفیشان به تأیید دائم دیگران نیاز دارند.
در حقیقت، طرحواره رهاشدگی بهعنوان یک زخم عاطفی از گذشته، میتواند فرد را در بزرگسالی درگیر احساسات و رفتارهای ناسالمی کند که بهطور ناخودآگاه از گذشته نشأت گرفته است. این زخم در حالی که در دوران کودکی به شکل آزاردهندهای بهوجود آمده، تأثیرات آن در روابط فرد با دیگران میتواند ادامه پیدا کند و مانع از شکلگیری روابط پایدار و سالم شود. درک عمیق این طرحواره و علائم آن میتواند به فرد کمک کند تا با شناخت بهتر خود و درمان آن، از این زخم عاطفی رها شود و روابط بهتری در زندگی بزرگسالی خود برقرار کند.
چالشی که در حال حاضر زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد
طرحواره رهاشدگی تنها یک زخم عاطفی از گذشته نیست بلکه یک چالش بزرگ است که فرد را در حال حاضر در زندگی روزمرهاش درگیر میکند. افرادی که این طرحواره را تجربه میکنند، در روابط عاطفی و اجتماعی خود با مشکلات زیادی روبهرو هستند. یکی از اصلیترین چالشها این است که این افراد بهطور مداوم از طرد شدن و ترک شدن توسط دیگران میترسند، حتی اگر هیچگونه تهدید واقعی برای این اتفاق وجود نداشته باشد. این ترس شدید میتواند به اضطرابهای مداوم و افکار منفی منجر شود که کیفیت زندگی فرد را کاهش میدهد و او را در مواجهه با روابط سالم و پایدار ناتوان میکند.
این احساس دائم نگرانی از ترک شدن، باعث میشود که افراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی در روابط خود به شدت وابسته شوند. آنها ممکن است برای جلب توجه و تأیید دیگران از هر چیزی دست بکشند و در روابط خود از استقلال عاطفی بیخبر باشند. بهعنوان مثال، این افراد ممکن است از ترس اینکه نکند شریک عاطفیشان از آنها فاصله بگیرد، سعی کنند هرگونه خواسته یا نیاز خود را سرکوب کرده و همواره در خدمت دیگران باشند. این وابستگی به دیگران نه تنها باعث ایجاد اضطراب در فرد میشود بلکه میتواند روابط او را از حالت متعادل و سالم خارج کرده و به وابستگیهای ناسالم منجر شود.
در شرایطی که فرد همیشه نگران رهاشدگی است، توانایی مدیریت احساسات خود و تصمیمگیریهای مستقل به چالشی بزرگ تبدیل میشود. فرد مبتلا به این طرحواره ممکن است بهدلیل این ترس دائمی، تصمیمگیریهای زندگی خود را به دیگران بسپارد یا در مواجهه با تغییرات و بحرانها واکنشهای غیرمنطقی و افراطی نشان دهد. بهعنوان مثال، فردی که این طرحواره را تجربه کرده است، ممکن است در مواجهه با یک تغییر کوچک در رابطهاش، واکنشهای شدید و ناگهانی از خود نشان دهد، چرا که ترس از ترک شدن بهشدت او را تحت تأثیر قرار داده است.
علاوه بر این، افراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی اغلب بهدلیل این ترسهای درونی و نگرانیهای زیاد، روابط اجتماعی محدودی دارند. آنها ممکن است از تعاملات اجتماعی دوری کنند یا در روابط خود بیش از حد احساس ناامنی کنند. این مشکلات ارتباطی بهطور پیوسته فشارهای روانی را افزایش میدهد و باعث میشود که فرد نتواند زندگی روزمره را بهطور صحیح و بدون اضطرابهای فراوان سپری کند. در نتیجه، این چالشها نهتنها روابط عاطفی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد بلکه کیفیت زندگی اجتماعی و روانی او را نیز دچار بحران میکند.
وابستگیهای ناسالم: ترس از تنها ماندن
ترس از تنها ماندن یکی از ویژگیهای بارز افرادی است که طرحواره رهاشدگی را تجربه میکنند. این افراد بهشدت از این که دیگران آنها را ترک کنند، میترسند و این ترس موجب میشود که بهطور مداوم در روابط خود احساس ناامنی کنند. این ترس از رهاشدگی میتواند آنها را به سمت وابستگیهای ناسالم سوق دهد. وابستگی به دیگران برای این افراد به نوعی «بقا» تبدیل میشود و آنها ممکن است در روابط خود بهطور مداوم تلاش کنند تا توجه و محبت دیگران را جلب کنند، حتی اگر این به قیمت فدا کردن خواستهها و نیازهای خود باشد. این وابستگی شدید به دیگران، در واقع یک مکانیسم دفاعی است که برای مقابله با ترس از تنها ماندن و طرد شدن ایجاد میشود.
افراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی ممکن است بهطور ناخودآگاه از هرگونه فاصلهگذاری در روابط خود بترسند و همواره در تلاش باشند تا روابطشان بهصورت متداوم و بدون تغییر باقی بماند. این افراد ممکن است زمانی که احساس میکنند دیگران از آنها فاصله میگیرند یا ممکن است آنها را ترک کنند، اضطراب شدید تجربه کنند. برای مثال، اگر شریک زندگی یا دوستان آنها به مدت طولانی تماس نداشته باشند یا بهطور موقت از آنها فاصله بگیرند، فرد مبتلا به این طرحواره ممکن است بهشدت نگران شود که رابطه از هم بپاشد و به شدت واکنش نشان دهد. این نوع واکنشها اغلب نه تنها باعث ایجاد تنش در روابط میشود بلکه به ایجاد وابستگیهای غیرسالم و فشار روانی شدید در فرد منجر میشود.
وابستگی ناسالم به این معنی است که فرد بهجای حفظ استقلال عاطفی و روانی خود، تمام انرژیاش را صرف تأمین نیازهای عاطفی و اجتماعی دیگران میکند. این افراد ممکن است از ترس رهاشدگی و تنها ماندن، بهشدت از ابراز خواستهها و نیازهای خود امتناع کنند و همیشه بهدنبال تایید و محبت بیپایان از دیگران باشند. این رفتارها باعث میشود که فرد احساس کند بدون دیگران نمیتواند زندگی کند و همیشه در سایه ترس از طرد شدن باقی بماند. در نهایت، این وابستگیها به روابطی ناسالم تبدیل میشوند که نه تنها نیازهای عاطفی فرد را برآورده نمیکنند، بلکه باعث تقویت احساس ناامنی و بیارزشی در او میشوند.
این وابستگیهای ناسالم و ترس از تنها ماندن میتواند فرد را در موقعیتهای مختلف اجتماعی و عاطفی درگیر کند و مانع از رشد فردی او شود. در روابط شخصی، این وابستگی شدید به دیگری ممکن است بهطور مداوم باعث فشار و استرس در روابط شود، زیرا فرد وابسته قادر به برقراری تعادل و استقلال لازم در روابط نیست. همچنین، ترس از تنها ماندن ممکن است فرد را از تجربههای جدید و ارتقاء روابط خود بازدارد، زیرا او بهطور دائم نگران است که ممکن است افرادی که به آنها وابسته است، او را ترک کنند. در نتیجه، این وابستگیها میتوانند به محدود کردن روابط فردی و اجتماعی او منجر شوند و به آسیبهای روانی و عاطفی طولانیمدت دامن بزنند.
ترس دائمی از طرد شدن و ترک شدن
یکی از ویژگیهای برجسته طرحواره رهاشدگی، ترس دائمی از طرد شدن و ترک شدن است که بهطور عمیق در ذهن فرد ریشه میدارد. این ترس بهویژه در افرادی که در کودکی احساس طرد شدن یا رهاشدگی را تجربه کردهاند، شدیدتر است. این افراد بهطور مداوم نگران این هستند که دیگران آنها را ترک کرده و یا از زندگیشان بیرون بروند، حتی زمانی که هیچ نشانهای از چنین تهدیدی وجود ندارد. این ترس در اغلب مواقع به یک حالت اضطراب مزمن تبدیل میشود که فرد را در روابط شخصی، خانوادگی و اجتماعی خود درگیر میکند و در بسیاری از مواقع فرد نمیتواند این اضطرابها را کنترل کند.
این ترس مداوم میتواند باعث شود که فرد به رفتارهایی متوسل شود که بهطور غیرمستقیم نشاندهنده وابستگی شدید به دیگران است. بهعنوان مثال، فرد ممکن است بهطور مداوم برای جلب تایید و محبت دیگران تلاش کند و همیشه در تلاش باشد تا نشانههای طرد شدن را شناسایی کند. این افراد ممکن است خود را همیشه آماده نگه دارند که از سوی دیگران طرد شوند و در نتیجه، بهدنبال هر دلیلی برای ترس از ترک شدن بگردند. حتی کوچکترین تغییرات در رفتار دیگران، مثل عدم پاسخ به یک پیام یا تأخیر در تماس، میتواند برای فرد مبتلا به طرحواره رهاشدگی به معنای قریبالوقوع بودن طرد شدن باشد.
این ترس دائمی از طرد شدن میتواند باعث شود که فرد خود را در موقعیتهای مختلف زندگی بهطور مداوم تحت فشار قرار دهد و به شدت وابسته به روابط و تعاملات با دیگران شود. بهطور مثال، فرد ممکن است برای حفظ روابطش دست به کارهایی بزند که نه تنها نیازهای خود را نادیده میگیرد بلکه به آسیبدیدگی روابط نیز منجر میشود. فردی که از ترس طرد شدن همیشه در تلاش است تا توجه دیگران را جلب کند، ممکن است بهطور غیرقابل کنترل رفتارهای فدایخواهانه انجام دهد و از خود چیزی کم نگذارد، اما در نهایت احساس کند که هیچگاه بهاندازه کافی دوست داشته نمیشود.
این ترس از ترک شدن میتواند منجر به انزوا، اضطراب و افسردگی شود. وقتی فرد احساس کند که همیشه در معرض تهدید طرد شدن است، ممکن است از ایجاد روابط جدید بترسد یا حتی در روابط موجود خود دچار مشکل شود. در نهایت، ترس دائمی از طرد شدن فرد را در یک چرخه معیوب نگه میدارد که در آن نه تنها مشکلاتش حل نمیشود، بلکه بهطور مداوم احساس ناامنی، استرس و اضطراب بیشتری را تجربه میکند. این ترسها میتوانند فرد را از تجربه روابط واقعی و پرمعنا بازدارند و باعث شوند که او از تعاملات عمیق و سالم با دیگران خودداری کند.
علائم طرحواره رهاشدگی؛ چه چیزی را باید شناخت؟
طرحواره رهاشدگی میتواند در زندگی فرد تأثیرات عمیق و گستردهای بگذارد. این طرحواره بهطور ویژه به احساسات و واکنشهای فرد در روابط عاطفی، اجتماعی و خانوادگی تأثیر میگذارد. علائم مختلفی وجود دارند که نشاندهنده این هستند که فرد ممکن است از طرحواره رهاشدگی رنج ببرد. در این بخش، به تفصیل علائم این طرحواره و نحوه شناسایی آنها پرداختهایم.
ترس شدید از طرد شدنترس از طرد شدن یکی از علائم رایج طرحواره رهاشدگی است. فردی که دچار این طرحواره است، ممکن است همواره نگران این باشد که دیگران او را ترک کنند یا از زندگیاش بیرون بروند. این ترس ممکن است کاملاً غیرمنطقی باشد و بهطور مداوم در ذهن فرد تکرار شود، حتی زمانی که هیچ تهدید واقعی برای ترک شدن وجود ندارد. برای مثال، اگر شریک عاطفی فرد پیامهای او را بهطور موقت نادیده بگیرد یا تأخیر در برقراری ارتباط با او رخ دهد، فرد مبتلا به طرحواره رهاشدگی ممکن است بلافاصله تصور کند که رابطه به پایان رسیده است و دیگر هیچگاه به او توجه نخواهد شد.
این ترس از طرد شدن ممکن است بهطور ناخودآگاه به همه روابط فرد سرایت کند. نه تنها در روابط عاطفی بلکه در دوستیها، روابط خانوادگی و حتی روابط کاری نیز این ترس خود را نشان میدهد. فرد ممکن است از کوچکترین نشانههای تغییر رفتار دیگران نگران شود و واکنشهای افراطی از خود نشان دهد، مانند تماسهای مکرر و پیگیریهای بیوقفه یا تلاش برای جلب توجه به هر قیمتی. این ترس دائمی میتواند منجر به اضطراب، احساس ناامنی و نیاز مفرط به تایید دیگران شود.
وابستگی شدید به دیگرانافراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی، بهویژه در روابط عاطفی، ممکن است دچار وابستگی شدید به دیگران شوند. این وابستگی میتواند بهطور افراطی باشد و فرد احساس کند که تنها با حضور یا تایید دیگران میتواند به حیات خود ادامه دهد. برای مثال، فرد ممکن است همیشه بهدنبال تایید و تأیید دیگران باشد و در صورت نداشتن این تأییدات، احساس بیارزشی کند. این وابستگی میتواند در تصمیمگیریهای روزمره مانند انتخاب دوستان، محل زندگی یا شغل هم تاثیر بگذارد.
این وابستگی میتواند خود را در تمایل به وابسته بودن به شریک عاطفی، خانواده یا دوستان نشان دهد. فرد ممکن است احساس کند که بدون دیگران نمیتواند هیچ تصمیم مهمی بگیرد. بهطور مثال، ممکن است برای انتخاب یک فعالیت ساده مثل رفتن به خرید، حتماً از دیگران مشورت بگیرد و بدون تأیید آنها اقدامی نکند. این رفتارها نشاندهنده نیاز شدید به تایید و احساس امنیت از جانب دیگران است. همچنین، این وابستگی میتواند به روابط ناسالمی منجر شود که در آن فرد به دلیل ترس از رها شدن بهشدت به طرف مقابل وابسته است و استقلال عاطفی خود را از دست میدهد.
عدم اعتماد به دیگرانعدم اعتماد به دیگران یکی دیگر از علائم بارز این طرحواره است. فرد مبتلا به طرحواره رهاشدگی، حتی اگر در روابطش با دیگران هیچ مشکلی نداشته باشد، همواره احساس میکند که دیگران او را ترک خواهند کرد. این احساس عدم اعتماد به دیگران ممکن است بهویژه در روابط نزدیک و صمیمی خود را نشان دهد. این افراد ممکن است بهدنبال شواهد و نشانههایی باشند که ثابت کند دیگران از آنها فاصله میگیرند یا آنها را ترک خواهند کرد. به همین دلیل، ممکن است نسبت به هرگونه تغییر یا سکوت در رفتار دیگران واکنشهای منفی نشان دهند.
این احساس عدم اعتماد میتواند فرد را از تجربه روابط صمیمی و عمیق باز دارد. فردی که به دیگران اعتماد ندارد، ممکن است همیشه با نگرانی و اضطراب در روابط خود زندگی کند. این فرد ممکن است بهطور مداوم از شریک عاطفیاش سوالات بیپایان بپرسد یا همیشه نیاز به تایید از طرف دیگران داشته باشد. به همین دلیل، افراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی ممکن است با مشکل در برقراری روابط بلندمدت و سالم روبهرو شوند و نتوانند در روابط خود احساس امنیت کنند.
رفتارهای جلب توجه و تاییدیکی دیگر از علائم رایج طرحواره رهاشدگی، انجام رفتارهایی است که هدف آنها جلب توجه و تایید از دیگران است. فرد مبتلا به این طرحواره ممکن است از هر راهی برای جلب توجه دیگران استفاده کند، حتی اگر این به قیمت فدا کردن خود و نیازهایش باشد. این رفتارها ممکن است بهطور ناخودآگاه یا حتی در سطوح آگاهانه باشد، مانند تلاش برای جلب رضایت دیگران از طریق انجام کارهای بزرگ یا بیپایان در جهت خوشحال کردن آنها.
این رفتارهای جلب توجه ممکن است شامل انجام کارهایی باشد که فرد بهطور معمول علاقهای به آنها ندارد، ولی از ترس اینکه دیگران او را نادیده بگیرند یا ترک کنند، به انجام آنها میپردازد. بهعنوان مثال، فرد ممکن است بهطور مداوم به دیگران خدمت کند یا حتی در موقعیتهای ناخواسته احساسات خود را نادیده بگیرد تا دیگران را راضی کند. این رفتارها معمولاً منجر به خستگی و احساس بیارزشی در فرد میشود، چرا که او حس میکند که نمیتواند بهطور واقعی خود را نشان دهد و به جای خود، همیشه بهدنبال رضایت دیگران است.
افکار و احساسات ناپایدار و متغیرافراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی اغلب دچار افکار و احساسات ناپایدار میشوند. این ناپایداری معمولاً بهدلیل ترس از رها شدن و طرد شدن است که بر احساسات فرد تأثیر میگذارد. فرد ممکن است بهطور مداوم از احساسات منفی چون غم، اضطراب و تنهایی رنج ببرد و این احساسات ممکن است تغییرات شدیدی در طول زمان داشته باشند. بهعنوان مثال، فرد ممکن است احساس کند که دیگر هیچچیز در زندگیاش ثابت نیست و دائماً در حال تغییر احساسات خود است.
این ناپایداری در افکار و احساسات میتواند بهویژه در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی بروز کند. فرد ممکن است در مواجهه با کوچکترین تغییرات یا چالشها، واکنشهای شدید و غیرمنطقی از خود نشان دهد و دچار احساسات متناقض شود. برای مثال، ممکن است فرد در یک لحظه احساس کند که روابطش به شدت تهدید میشود و در لحظهای دیگر، احساس کند که هیچ چیزی در زندگیاش تحت کنترل نیست. این ناپایداریها میتواند زندگی روزمره فرد را بهطور مداوم تحت تأثیر قرار دهد و موجب عدم توانایی در مدیریت احساسات شود.
راههای مقابله با طرحواره رهاشدگی؛ از زخمهای گذشته تا چالشهای امروز
مقابله با طرحواره رهاشدگی میتواند یک چالش بزرگ باشد زیرا این طرحواره بهشدت ریشهدار است و از تجربیات دوران کودکی و روابط اولیه فرد نشأت میگیرد. با این حال، میتوان از طریق روشهای مختلف به کاهش تاثیرات منفی این طرحواره و مدیریت بهتر آن کمک کرد. در اینجا به برخی از مهمترین روشهای مقابله با طرحواره رهاشدگی اشاره میکنیم.
شناخت و آگاهی از طرحواره رهاشدگیاولین قدم برای مقابله با طرحواره رهاشدگی، آگاهی از آن و شناخت نشانهها و علائم این طرحواره در زندگی فرد است. بسیاری از افرادی که با طرحواره رهاشدگی دست و پنجه نرم میکنند، از وجود آن بیخبر هستند و ممکن است واکنشهای خود را ناشی از یک ضعف شخصیتی یا ویژگیهای فردی بدانند. اما با شناسایی این طرحواره، فرد میتواند متوجه شود که بسیاری از اضطرابها، ترسها و رفتارهای وابسته به این الگوهای ناسازگار ریشه دارند.
آگاهی از این طرحواره به فرد کمک میکند تا رفتارها و واکنشهای خود را بهتر شناسایی کند. بهعنوان مثال، فرد میتواند متوجه شود که نگرانیهای شدید او در رابطه با طرد شدن از سوی دیگران ریشه در تجربیات گذشتهاش دارد. این شناخت به فرد این امکان را میدهد که بهجای واکنشهای هیجانی و غیرمنطقی، رفتارهای خود را با هدف برطرف کردن این اضطرابها تغییر دهد.
درمان شناختی-رفتاری (CBT)درمان شناختی-رفتاری یکی از روشهای موثر در درمان طرحواره رهاشدگی است. در این روش درمانی، فرد با کمک درمانگر خود یاد میگیرد که افکار و باورهای منفی خود را شناسایی کرده و جایگزینهای سالمتری برای آنها پیدا کند. این روش به فرد کمک میکند تا افکار غیرمنطقی و نادرستی که موجب اضطراب و نگرانی درباره طرد شدن میشود را به چالش بکشد و آنها را با افکار مثبت و واقعبینانه جایگزین کند.
در این فرایند، درمانگر به فرد کمک میکند تا باورهایی که موجب احساس رهاشدگی و طرد شدن میشوند را شناسایی کرده و به بررسی و اصلاح آنها بپردازد. بهطور مثال، فرد ممکن است باور داشته باشد که "هیچوقت کسی من را به طور کامل دوست نخواهد داشت" و با کمک درمانگر یاد بگیرد که این باور نادرست است و میتواند روابط سالم و متعادل را تجربه کند. این تغییرات میتواند به فرد کمک کند تا احساس امنیت و اعتماد بیشتری به خود و دیگران داشته باشد.
یادگیری خودمختاری و استقلال عاطفییکی از مهمترین اقداماتی که افراد مبتلا به طرحواره رهاشدگی باید انجام دهند، یادگیری خودمختاری و استقلال عاطفی است. این افراد باید یاد بگیرند که خودشان را از دیگران مستقل کنند و احساس امنیت درونی خود را از منابع خارجی نداشته باشند. بهجای وابستگی شدید به دیگران برای تایید و تأمین نیازهای عاطفی، فرد باید یاد بگیرد که خود را ارزشمند بداند و نیازهای عاطفی خود را خود برطرف کند.
فرد میتواند با تمرینات مختلف مانند یادگیری تصمیمگیریهای مستقل، افزایش اعتماد به نفس و خودآگاهی، احساس استقلال عاطفی خود را تقویت کند. برای مثال، فردی که همیشه برای انجام فعالیتهای روزمره به تایید دیگران وابسته بوده است، میتواند از کوچکترین گامها شروع کند و در هر مرحله بدون نیاز به تایید دیگران، انتخابهای خود را انجام دهد. این کار به او کمک میکند تا احساس کنترل بیشتری در زندگی خود داشته باشد و از وابستگیهای افراطی به دیگران رها شود.
تقویت روابط سالم و متعادلتقویت روابط سالم و متعادل یکی دیگر از روشهای مؤثر در مقابله با طرحواره رهاشدگی است. فرد مبتلا به این طرحواره باید یاد بگیرد که روابط خود را بر اساس اعتماد، احترام و استقلال برقرار کند و از روابطی که وابستگیهای ناسالم و طرد شدن را تشدید میکنند، دوری کند. در این راستا، ایجاد ارتباطات مثبت و پشتیبانیکننده با افراد قابل اعتماد، میتواند به فرد کمک کند تا احساس امنیت بیشتری در روابط خود پیدا کند.
فرد باید توانایی ایجاد و حفظ روابطی را که بر اساس اصول اعتماد و احترام متقابل هستند، پیدا کند. این نوع روابط به فرد این امکان را میدهد که در آنها احساس ارزشمندی و امنیت داشته باشد، بدون اینکه مجبور باشد برای حفظ آنها دست به رفتارهای وابسته و فدایخواهانه بزند. روابطی که در آنها فرد احساس پشتیبانی و امنیت میکند، به او کمک میکند تا ترس از طرد شدن کاهش یابد و احساس بهتری نسبت به خود و دیگران پیدا کند.
تمرین مهارتهای مدیریت اضطراب و استرسیادگیری روشهای مدیریت اضطراب و استرس یکی دیگر از راههای مقابله با طرحواره رهاشدگی است. افراد مبتلا به این طرحواره بهدلیل ترس از طرد شدن، معمولاً دچار اضطراب و استرس میشوند. این اضطرابها میتواند موجب واکنشهای افراطی و غیرمنطقی در روابط فرد شود. به همین دلیل، فرد باید مهارتهای مختلفی مانند مدیتیشن، تمرینات تنفسی و تکنیکهای آرامسازی را یاد بگیرد تا بتواند در مواقع اضطراب و نگرانی از طرد شدن، خود را آرام کند.
تمرینات آرامسازی میتوانند به فرد کمک کنند تا در لحظات بحرانی و اضطرابآور، کنترل بیشتری بر خود داشته باشد. برای مثال، فرد میتواند از تکنیکهای تنفسی عمیق استفاده کند یا بهطور منظم تمرینات مدیتیشن انجام دهد تا احساس آرامش درونی خود را تقویت کند. این روشها به فرد کمک میکنند تا در مواجهه با اضطراب ناشی از ترس از طرد شدن، واکنشهای بهتری نشان دهد و آرامش بیشتری پیدا کند.
مشاوره و حمایت از متخصصانیکی از مؤثرترین راهها برای مقابله با طرحواره رهاشدگی، دریافت کمک از متخصصان مانند روانشناسان یا مشاوران است. مراجعه به یک مشاور مجرب، به فرد این امکان را میدهد که از تخصص و تجربه او برای شناخت بهتر طرحواره رهاشدگی و یافتن راهکارهای مقابلهای استفاده کند. مشاوران میتوانند به فرد کمک کنند تا با استفاده از روشهای درمانی مؤثر، آسیبهای ناشی از این طرحواره را کاهش داده و روابط خود را بهبود بخشد.
مشاوران و درمانگران میتوانند با استفاده از تستهای روانشناسی مانند تست یانگ (Yang Schema Therapy)، به شناسایی طرحوارههای فردی کمک کنند و برنامههای درمانی متناسب با نیازهای فرد طراحی کنند. این نوع مشاوره میتواند فرد را در مسیر شفا و بهبود قرار دهد و به او یاد دهد که چگونه از تجربههای گذشته خود عبور کرده و به زندگی سالمتر و متعادلتری دست یابد.
کلام آخر
طرحواره رهاشدگی بهعنوان زخمی از گذشته، چالشی بزرگ در حال حاضر زندگی فرد ایجاد میکند. ترس از طرد شدن و ترک شدن میتواند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و باعث ایجاد وابستگیهای ناسالم در روابط او شود. با این حال، آگاهی از این طرحواره و بهرهگیری از روشهای درمانی مانند درمان شناختی-رفتاری و تقویت استقلال عاطفی، میتواند به فرد کمک کند تا از این چالشها عبور کرده و روابط سالمتر و پایدارتر بسازد.
با کمک مشاوران متخصص و تستهای روانشناختی مانند تست یانگ، افراد میتوانند طرحواره رهاشدگی خود را شناسایی کرده و راههای مؤثری برای غلبه بر آن پیدا کنند. مشاوران یاریجو نیز در این مسیر میتوانند حمایتهای لازم را برای تغییر این الگوهای ناسازگار فراهم کنند و به افراد کمک کنند تا زندگی بهتری را تجربه کنند.
یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما میخواهیم به افراد و زوجها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزشهای تخصصی، مشاورههای آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمیتر و رضایتبخشتری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطهای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.