💔 طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟
مقدمه
طرحواره محرومیت هیجانی یکی از طرحوارههای ناسازگار اولیه است که به تجربههای منفی هیجانی در دوران کودکی برمیگردد. این طرحواره زمانی ایجاد میشود که فرد احساس میکند نیازهای عاطفی او نادیده گرفته شده یا برآورده نمیشود. به عبارت دیگر، کودک در محیطی بزرگ میشود که در آن محبت و توجه عاطفی به میزان کافی به او داده نمیشود، یا این محبت به شکلی ناپایدار و غیرقابل پیشبینی است. این تجربههای منفی باعث میشوند که فرد در بزرگسالی دچار احساسات عمیق تنهایی و بیارزشی شود و باور کند که نمیتواند به راحتی به نیازهای عاطفی خود پاسخ دهد.
افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی، در روابط خود تمایل دارند که دیگران را مسئول احساسات منفی خود ببینند و ممکن است همواره به دنبال تأیید و محبت از دیگران باشند. این افراد غالباً احساس میکنند که هیچگاه به اندازه کافی مورد توجه و محبت قرار نمیگیرند و در بسیاری از مواقع از دست دادن یا طرد شدن را تجربه میکنند. این باورهای منفی میتوانند آنها را از برقراری روابط عمیق و صمیمی با دیگران باز دارند و به نوعی خود را در روابط عاطفی احساس بیارزشی کنند.
ریشههای طرحواره محرومیت هیجانی معمولاً در دوران کودکی و تجربیات ناخوشایند در محیطهای خانوادگی است. زمانی که کودکان نتوانند احساسات خود را به درستی بیان کنند یا از سوی والدین و نزدیکان خود حمایتی عاطفی دریافت نکنند، این الگوهای فکری و هیجانی در ذهن آنها شکل میگیرد. به مرور زمان، این طرحواره میتواند به یک باور درونی تبدیل شود که فرد همواره احساس میکند که نمیتواند به دیگران اعتماد کند یا در روابطش به طور واقعی مورد محبت قرار گیرد. در این وضعیت، اصلاح این باورها و تغییر آنها برای بهبود روابط و سلامت روانی فرد ضروری است.
طرحواره محرومیت هیجانی معمولاً از دوران کودکی و تجربیات ناخوشایند در محیط خانوادگی شکل میگیرد. این طرحواره زمانی شکل میگیرد که فرد در دوران رشد خود دچار بیتوجهی به احساسات و نیازهای عاطفی خود شود. در زیر، برخی از مهمترین ریشهها و عواملی که باعث شکلگیری این طرحواره میشوند، آورده شده است:
یکی از اصلیترین ریشههای طرحواره محرومیت هیجانی، بیتوجهی والدین به نیازهای هیجانی فرزند است. وقتی والدین نتوانند به اندازه کافی به کودک توجه کرده و احساسات او را درک کنند، کودک ممکن است احساس کند که نیازی به او وجود ندارد و هیچگاه به اندازه کافی دوستداشتنی یا مهم نیست. این کمبود محبت و توجه میتواند باعث شود که فرد در بزرگسالی نتواند روابط عاطفی سالم و صمیمی برقرار کند و همواره احساس بیارزشی و تنهایی کند.
مثال: فردی به نام "مینا" که در کودکی توسط والدین خود نادیده گرفته شده و در برابر احساساتش بیتوجهی نشان داده شده بود، در بزرگسالی به سختی توانست با دیگران ارتباط برقرار کند. او همواره احساس میکرد که کسی به احساساتش اهمیت نمیدهد و در روابط شخصی خود مشکلات زیادی داشت.
کودکانی که در محیطهای خانوادگی بزرگ میشوند که محبت و توجه عاطفی بهطور منظم و پایدار به آنها داده نمیشود، ممکن است احساس کنند که برای دریافت محبت و توجه باید شایستگیهای خاصی داشته باشند. این کمبود محبت باعث میشود که فرد در بزرگسالی نیاز به محبت را بهطور دائم احساس کند و حتی در روابط عاطفی خود، دنبال محبت بیپایان از دیگران باشد.
مثال: "علی" که در کودکی با والدینی زندگی میکرد که به دلیل مشغلههای زیاد یا مشکلات شخصی نمیتوانستند محبت کافی به او نشان دهند، در بزرگسالی همواره در روابط خود احساس تنهایی میکرد و از نزدیک شدن به دیگران میترسید.
گاهی اوقات، والدین خود درگیر مسائل عاطفی یا روانی هستند و نمیتوانند بهطور صحیح به نیازهای عاطفی فرزند خود پاسخ دهند. در چنین شرایطی، کودک ممکن است احساس کند که تنهاست و نیازهای هیجانی او در اولویت قرار نمیگیرد. این میتواند باعث شکلگیری باورهای منفی در کودک و ایجاد طرحوارهای شود که در آن به دیگران اعتماد نمیکند و احساس میکند که به اندازه کافی مهم نیست.
مثال: "سینا" که مادرش در دوران کودکی دچار افسردگی بود، احساس میکرد که هیچگاه نمیتواند توجه لازم را از سوی مادرش دریافت کند. این بیتوجهی باعث شد که سینا در بزرگسالی احساس کند که هیچگاه نمیتواند محبت و حمایت عاطفی را از دیگران دریافت کند.
جدایی یا طلاق والدین میتواند یکی از تجربیات آسیبزای عاطفی باشد که طرحواره محرومیت هیجانی را در کودکان ایجاد کند. وقتی کودکان شاهد جدایی یا طلاق والدین خود هستند، ممکن است احساس کنند که آنها مسئول این اتفاق هستند یا اینکه یکی از والدین به آنها محبت نمیکند. این احساسات منفی میتواند بهطور عمیق در ذهن کودک ریشه بدواند و در بزرگسالی باعث مشکلات عاطفی شود.
مثال: "ندا" که در دوران کودکی شاهد طلاق والدینش بود، همواره احساس میکرد که این جدایی بهخاطر اشتباهات او بوده و ممکن است هیچوقت نتواند محبت والدین خود را به طور کامل دریافت کند. این احساس، او را در روابط آیندهاش با دیگران، بهویژه در روابط عاطفی، دچار مشکل کرد.
وجود تنشها و درگیریهای مداوم در خانواده میتواند تأثیرات منفی زیادی بر روی نیازهای هیجانی کودک داشته باشد. کودکان در چنین محیطهایی ممکن است احساس کنند که نمیتوانند به راحتی نیازهای عاطفی خود را ابراز کنند یا از حمایت والدین برخوردار شوند. این شرایط میتواند به شکلگیری طرحوارههای هیجانی مانند محرومیت هیجانی منجر شود.
مثال: "محمد" که در یک محیط خانوادگی پر از تنش و نزاع بزرگ شده بود، همواره احساس میکرد که هیچکس به نیازهای عاطفی او توجه ندارد. این باعث شد که او در بزرگسالی از ارتباط با دیگران اجتناب کند و همیشه در روابط عاطفی خود دچار احساس ناکامی باشد.
کودکانی که در خانوادههایی زندگی میکنند که در آنها به ابراز احساسات و نیازهای عاطفی اهمیت داده نمیشود، ممکن است یاد بگیرند که برای جلب توجه یا محبت باید خود را پنهان کنند. این عدم توانایی در بیان نیازهای عاطفی میتواند باعث شکلگیری طرحوارهای شود که در آن فرد در بزرگسالی همواره احساس کند که نیازهایش نادیده گرفته میشود و نمیتواند از دیگران محبت و توجه کافی دریافت کند.
مثال: "لیلا" در خانوادهای بزرگ شد که در آن به ابراز احساسات توجه نمیشد. او یاد گرفت که احساسات خود را پنهان کند و از نیازهای عاطفیاش چشمپوشی کند. در نتیجه، در بزرگسالی همواره احساس میکرد که دیگران به او توجه نمیکنند و در روابط شخصی خود مشکل داشت.
افرادی که دچار طرحواره محرومیت هیجانی هستند، اغلب احساس میکنند که نیازهای عاطفی آنها در روابط و زندگیشان برآورده نمیشود. این طرحواره ممکن است به تدریج بر جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر بگذارد و احساسات تنهایی و بیارزشی را در او تقویت کند. در اینجا برخی از مهمترین نشانههای این طرحواره آورده شده است که میتواند به شناسایی آن کمک کند:
یکی از برجستهترین نشانهها در افرادی که دچار طرحواره محرومیت هیجانی هستند، احساس عمیق تنهایی است. این افراد اغلب احساس میکنند که هیچکس آنها را درک نمیکند و هیچگاه نمیتوانند به راحتی به نیازهای عاطفی خود پاسخ دهند. حتی زمانی که در کنار دیگران هستند، ممکن است احساس کنند که از نظر عاطفی با آنها فاصله دارند و نمیتوانند به طور کامل در روابط خود به ارتباط برقرار کنند.
مثال: "مریم" در جمع دوستان خود حضور داشت، اما همواره احساس میکرد که هیچکدام از آنها او را درک نمیکنند. این احساس، بهویژه در مواقعی که نیاز به حمایت عاطفی داشت، بیشتر به چشم میآمد.
افرادی که دچار این طرحواره هستند، معمولاً به شدت به تأیید و محبت دیگران نیاز دارند. این افراد به دلیل کمبود محبت و توجه در دوران کودکی، در بزرگسالی بهطور مداوم به دنبال تأیید از دیگران هستند. آنها بهطور ناخودآگاه در روابط خود انتظار دارند که دیگران بهطور مستمر محبت و توجه نشان دهند تا احساس ارزشمندی و اهمیت کنند.
مثال: "حسین" در هر رابطهای که وارد میشد، به دنبال این بود که طرف مقابلش بهطور مداوم او را تأیید کند و محبت خود را نشان دهد. وقتی این نیاز برآورده نمیشد، به سرعت احساس میکرد که دیگران او را رها کردهاند یا اهمیتی به او نمیدهند.
یکی دیگر از نشانههای رایج این طرحواره، مشکل در ایجاد روابط صمیمی است. افرادی که دچار محرومیت هیجانی هستند، ممکن است به دلیل ترس از طرد یا عدم توجه، از ایجاد روابط عمیق و صمیمی با دیگران خودداری کنند. آنها نگران این هستند که در نهایت طرد شوند و نیازهای عاطفی آنها همچنان برآورده نشود.
مثال: "سارا" بهطور ناخودآگاه از ایجاد روابط نزدیک با دیگران خودداری میکرد. او از ترس اینکه در نهایت طرد شود یا به نیازهای عاطفیاش پاسخ داده نشود، ترجیح میداد به روابط سطحی بسنده کند.
افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی معمولاً احساس میکنند که هیچگاه به اندازه کافی دوستداشتنی نیستند و نمیتوانند محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت کنند. این افراد ممکن است دائماً احساس کنند که شایستگی دریافت محبت و حمایت را ندارند و بهطور ناخودآگاه در روابط عاطفی خود به دنبال بیمهری یا طرد شدن از سوی دیگران باشند.
مثال: "فرهاد" همواره احساس میکرد که دیگران او را دوست ندارند یا به اندازه کافی به او توجه نمیکنند. این احساس باعث شد که او در روابط عاطفی خود بیشتر بهدنبال تأیید و توجه باشد، اما هیچگاه این احساس را بهطور کامل دریافت نمیکرد.
افرادی که دچار طرحواره محرومیت هیجانی هستند، ممکن است همواره اضطراب شدیدی در روابط خود تجربه کنند. آنها نگران هستند که در هر لحظه طرد شوند و این ترس میتواند موجب شود که آنها از بیان احساسات خود خودداری کنند یا بهطور مفرط به دیگران نیاز پیدا کنند. این اضطراب بهطور مداوم آنها را در روابط خود دچار تردید و ناامنی میکند.
مثال: "لیلا" از هر رابطهای که وارد میشد، دائماً از اینکه نکند طرف مقابلش او را ترک کند، ترس داشت. این اضطراب باعث شد که بهطور مداوم نیازهای خود را از دیگران پنهان کند و بهطور ناخودآگاه فاصلهگیری کند.
افراد با این طرحواره دائماً نگران هستند که نیازهای عاطفیشان برآورده نشود. این نگرانیها باعث میشود که آنها همواره احساس کنند که روابطشان بیثمر است و هرگز نمیتوانند به اندازه کافی حمایت عاطفی دریافت کنند. این نگرانی مداوم در روابط شخصی، شغلی و حتی اجتماعی آنها تأثیر میگذارد.
مثال: "سمیرا" همیشه نگران بود که در روابط عاطفیاش به اندازه کافی از طرف مقابلش محبت و توجه دریافت نکند. او این نگرانی را بهطور مداوم در ذهن خود مرور میکرد و همین باعث شد که از روابط خود احساس رضایت نکند.
افرادی که دچار این طرحواره هستند، نسبت به کوچکترین نشانههای طرد شدن یا بیمحبتی حساسیت زیادی دارند. حتی ممکن است رفتارهای عادی دیگران را بهعنوان طرد یا بیمهری تلقی کنند و واکنشهای شدید نشان دهند. این حساسیت به طرد شدن باعث میشود که روابط فرد با دیگران بهشدت آسیب ببیند.
مثال: "آرش" از اینکه یک پیام از طرف دوستش دیر پاسخ داده میشد، به شدت ناراحت میشد و فکر میکرد که دوستش دیگر او را دوست ندارد و طردش کرده است.
🛑 تأثیرات طرحواره محرومیت هیجانی بر زندگی فرد
طرحواره محرومیت هیجانی میتواند تأثیرات عمیق و ماندگاری بر زندگی فرد داشته باشد که جنبههای مختلف روانشناختی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار میدهد. در روابط عاطفی، افراد مبتلا به این طرحواره معمولاً احساس میکنند که نیازهای عاطفیشان درک نمیشود یا برآورده نمیشود. این احساس محرومیت از محبت و توجه میتواند باعث شود که آنها از روابط عمیق و صمیمی خودداری کنند یا به صورت افراطی به دنبال جلب توجه و تأیید از دیگران باشند. این بیاعتمادی به روابط عاطفی میتواند به مشکلاتی مانند وابستگی عاطفی ناسالم، ترس از طرد شدن و حتی اختلالات ارتباطی منجر شود که در نهایت منجر به ناکامی در روابط طولانیمدت میگردد.
در بعد اجتماعی، افراد دچار طرحواره محرومیت هیجانی اغلب از ایجاد ارتباطات اجتماعی پرهیز میکنند و در نتیجه ممکن است دچار انزوای اجتماعی شوند. این افراد احساس میکنند که بهطور دائمی از سوی دیگران درک نمیشوند یا به نیازهای عاطفی آنها توجه نمیشود. به همین دلیل، آنها تمایلی به مشارکت در جمعهای اجتماعی یا فعالیتهای گروهی ندارند و ترجیح میدهند به تنهایی باقی بمانند. این انزوا میتواند به کاهش احساس ارزشمندی فرد و احساس تنهایی عمیق منجر شود. علاوه بر این، این طرز فکر ممکن است با گذشت زمان به افسردگی و اضطراب منجر شود و کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
در محیط کاری نیز طرحواره محرومیت هیجانی میتواند باعث کاهش عملکرد شغلی و مشکلاتی در تعاملات حرفهای شود. افرادی که این طرحواره را دارند، به دلیل احساس ناکافی بودن یا بیتوجهی به نیازهای عاطفی خود، ممکن است از همکاریهای تیمی اجتناب کنند و نتوانند روابط مؤثری با همکاران یا مدیران خود برقرار کنند. این امر میتواند باعث استرس و اضطراب در محیط کار شود و فرصتهای شغلی جدید را محدود کند. همچنین، نگرانی دائمی از عدم تأمین نیازهای عاطفی میتواند فرد را دچار فرسودگی شغلی کند و مانع پیشرفتهای حرفهای او گردد.
🌟 راههای درمان طرحواره محرومیت هیجانی
درمان شناختی-رفتاری یکی از مؤثرترین روشها برای درمان طرحوارههای ناسازگار است. این روش به افراد کمک میکند تا الگوهای منفی تفکر خود را شناسایی کرده و آنها را با دیدگاههای منطقیتر و مثبتتر جایگزین کنند. برای فردی که دچار طرحواره محرومیت هیجانی است، درمان شناختی-رفتاری میتواند به تغییر نگرشهای منفی درباره روابط عاطفی کمک کند. به عنوان مثال، فرد ممکن است باور داشته باشد که هیچوقت در روابط عاطفی احساس امنیت نخواهد کرد. درمانگر با استفاده از تکنیکهای شناختی، این باور را به چالش میکشد و به فرد کمک میکند که به شواهد واقعی توجه کرده و به تدریج احساس امنیت در روابط عاطفی را تجربه کند.
مثال: فرض کنید فردی که از طرحواره محرومیت هیجانی رنج میبرد، در روابط خود همواره احساس میکند که نیازهای عاطفیاش نادیده گرفته میشود. درمانگر با کمک تکنیکهای شناختی، به او کمک میکند تا به شواهد مثبت روابطش توجه کرده و به تدریج اعتماد به نفس او را در برقراری ارتباطات صمیمی افزایش دهد.
رواندرمانی طرحوارهای یک روش درمانی است که به شناسایی و تغییر طرحوارههای ناسازگار اولیه کمک میکند. این نوع درمان برای افرادی که با طرحوارههای عاطفی مانند محرومیت هیجانی دست و پنجه نرم میکنند بسیار مفید است. در این روش، درمانگر به فرد کمک میکند تا الگوهای رفتاری و هیجانی که از گذشتههای دور نشأت میگیرد، شناسایی کرده و آنها را تغییر دهد. درمانگران طرحوارهای معمولاً از تکنیکهایی مانند تجسم گذشته و تجربیات دردناک استفاده میکنند تا فرد بتواند ریشههای طرحواره را شناسایی کرده و آنها را بهبود بخشد.
مثال: در رواندرمانی طرحوارهای، فرد ممکن است تجزیه و تحلیل کند که چرا در دوران کودکی احساس کرده است که از توجه و محبت والدین خود محروم است. از آنجا که این تجربیات منفی در دوران کودکی، پایهگذار طرحواره محرومیت هیجانی او بوده است، درمانگر کمک میکند تا این الگوهای رفتاری را شناسایی و درک کند و در نهایت از آنها عبور کند.
افرادی که با طرحواره محرومیت هیجانی مواجه هستند، اغلب در برقراری روابط اجتماعی و عاطفی دچار مشکل میشوند. یکی از راههای درمان این طرحواره، تقویت مهارتهای اجتماعی است. این مهارتها شامل یادگیری نحوه ابراز نیازها، خواستهها و احساسات به شیوهای سالم و مؤثر است. آموزش این مهارتها میتواند به فرد کمک کند تا در روابط خود احساس امنیت بیشتری داشته باشد و ارتباطات مؤثرتری با دیگران برقرار کند.
مثال: فردی که از محرومیت هیجانی رنج میبرد، ممکن است نتواند احساسات خود را بهدرستی بیان کند. درمانگر میتواند به او کمک کند تا چگونه نیازهای عاطفیاش را به شریک زندگی یا دوستان خود بیان کند و از این طریق، روابط بهتری ایجاد کند.
مدیتیشن و تمرینات ذهنآگاهی یکی دیگر از روشهای مفید برای درمان طرحوارههای هیجانی است. این تکنیکها به فرد کمک میکنند تا از افکار منفی و اضطرابهای مربوط به روابط عاطفی خود رها شود و به احساسات خود بیشتر توجه کند. تمرینات ذهنآگاهی به فرد میآموزد که در لحظه حال زندگی کند و از مرور مداوم تجربیات گذشته که ممکن است به تقویت طرحواره محرومیت هیجانی کمک کند، اجتناب کند.
مثال: فردی که دچار طرحواره محرومیت هیجانی است، ممکن است همیشه درگیر خاطرات منفی از روابط گذشته باشد و از ترس تکرار این تجربیات، از روابط جدید خودداری کند. با استفاده از تمرینات ذهنآگاهی، فرد میتواند از این چرخه افکار منفی خارج شده و در هر لحظه به احساسات خود توجه کند و روابط جدید را با دیدگاه بازتری تجربه کند.
افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی معمولاً در ابراز محبت به خود و تأمین نیازهای عاطفی خود مشکل دارند. آموزش خودمراقبتی و خودمحبتی میتواند به این افراد کمک کند تا احساس کنند که سزاوار محبت و توجه هستند. این افراد باید یاد بگیرند که خودشان میتوانند به نیازهای عاطفی خود پاسخ دهند و نیازی به تأمین دائمی این نیازها از طرف دیگران ندارند.
مثال: فردی که احساس میکند در روابط عاطفی خود همیشه نادیده گرفته شده است، ممکن است شروع به تقویت خودمراقبتی کند. این میتواند شامل فعالیتهای روزانهای مانند ورزش، مطالعه کتابهای مفید یا گذراندن وقت در طبیعت باشد که به او کمک میکند تا احساس ارزشمندی بیشتری پیدا کند.
گروههای حمایتی میتوانند به افراد کمک کنند تا احساس کنند که تنها نیستند و تجربیات مشابهی دارند. افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی میتوانند با پیوستن به گروههای حمایتی، تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و از حمایت اجتماعی بهرهمند شوند. این نوع حمایت میتواند اعتماد به نفس فرد را تقویت کرده و به او کمک کند که احساس کند در روابط خود کمتر از دیگران محروم است.
مثال: فردی که در یک گروه حمایتی برای افرادی که تجربه مشابهی از محرومیت هیجانی دارند شرکت میکند، میتواند از طریق تبادل تجربیات و یادگیری از دیگران، احساس کند که بهطور واقعی به او توجه میشود و احساس تنهایی و انزوا کاهش مییابد.
این روشها با کمک درمانگران متخصص و مداخلههای مناسب، میتوانند به افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی کمک کنند تا درک بهتری از نیازهای عاطفی خود پیدا کنند و روابط سالمتر و پایدارتری بسازند.
کلام آخر
طرحواره محرومیت هیجانی یکی از الگوهای منفی و ناسازگاری است که میتواند تأثیرات زیادی بر جنبههای مختلف زندگی فرد داشته باشد. این طرحواره از تجربیات دردناک در دوران کودکی یا روابط عاطفی در گذشته نشأت میگیرد و فرد را دچار احساس محرومیت از محبت و توجه میکند. افراد مبتلا به این طرحواره اغلب احساس میکنند که نیازهای عاطفیشان برآورده نمیشود و از روابط عاطفی صمیمی خودداری کرده یا بهطور افراطی به دنبال تأیید و محبت از دیگران میگردند. این احساسات میتوانند به انزوای اجتماعی، مشکلات روانشناختی و کاهش اعتماد به نفس منجر شوند.
اما خوشبختانه درمانهای مؤثری برای مقابله با طرحواره محرومیت هیجانی وجود دارد. روشهایی همچون درمان شناختی-رفتاری (CBT)، رواندرمانی طرحوارهای، تقویت مهارتهای اجتماعی، مدیتیشن و ذهنآگاهی، آموزش خودمراقبتی و حمایت اجتماعی میتوانند به افراد کمک کنند تا الگوهای رفتاری و هیجانی منفی خود را تغییر دهند و احساس امنیت و آرامش در روابط خود پیدا کنند. این روشها نه تنها به فرد کمک میکنند که به نیازهای عاطفی خود رسیدگی کند، بلکه او را قادر میسازند تا روابط سالمتر و پایدارتری با دیگران بسازد و کیفیت زندگیاش را بهبود بخشد.
در نهایت، طرحواره محرومیت هیجانی یک مشکل روانشناختی جدی است که بر جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر میگذارد، اما با شناخت و درمان مناسب، میتوان آن را مدیریت کرد. با استفاده از روشهای درمانی و مداخلات تخصصی، افراد میتوانند روابط عاطفی سالمتر برقرار کرده و احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهند. همچنین، این فرآیند درمانی میتواند به رشد شخصی، افزایش اعتماد به نفس و ارتقای کیفیت زندگی منجر شود.
در پژوهشی که در سال 2023 توسط دانشگاه ییل انجام شد، محققان اثرات درمانهای مختلف بر افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی را بررسی کردند. نتایج نشان داد که افرادی که تحت درمان شناختی-رفتاری قرار گرفتند، به طور چشمگیری در بهبود روابط اجتماعی و کاهش احساسات تنهایی پیشرفت کردند. این پژوهش تأکید داشت که درمانهای مبتنی بر شناخت و طرحواره میتوانند در شناسایی و اصلاح باورهای غلط درباره خود و دیگران نقش مؤثری ایفا کنند.
یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما میخواهیم به افراد و زوجها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزشهای تخصصی، مشاورههای آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمیتر و رضایتبخشتری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطهای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.