سایهای سرد در خانهی گرم
سمانه همیشه اینطور بود؛
آدمی که انگار درونش را با دیواری ضخیم پوشانده بود.
او از ارتباط عمیق میترسید، یا شاید هرگز یاد نگرفته بود آن را تجربه کند.
به راحتی نمیتوانست احساساتش را بیان کند؛
نه شادی، نه ناراحتی، نه حتی عصبانیت.
وقتی سامان به او نزدیک میشد، بیشتر اوقات سرد و بیحرکت بود، انگار که میخواهد از لمس دنیا فرار کند.
سامان هر روز تلاش میکرد به او نزدیک شود، اما سمانه پاسخ میداد با سکوت،
حالت بیتفاوتی و گاهی ناتوانی در ابراز احساسات.
گاهی وقتی سامان از علاقهاش به او میگفت، سمانه فقط لبخندی بیروح میزد یا حتی کلافه میشد.
او نمیتوانست یا نمیخواست محبت و گرمای عاطفی را منتقل کند.
این رفتار سرد و منزوی سمانه، روز به روز سامان را بیشتر تنها میکرد.
او که عاشق خانواده گرم و پر از عشق بود،
حالا خود را در کنار زنی میدید که انگار یک روح خنثی است؛
بودن او فیزیکی بود، اما نبودنش کمتر تفاوتی داشت.
سمانه از شرکت در فعالیتهای خانوادگی امتناع میکرد،
حتی از گفتوگوهای ساده شبانه با سامان کناره میگرفت،
و ترجیح میداد ساعتها در اتاقش تنها باشد، بدون هیچ تعامل یا وابستگی.
وقتی سامان تلاش میکرد درباره آینده و بچهدار شدن صحبت کند،
سمانه یا سکوت میکرد یا با بیاعتنایی پاسخش میداد، انگار این موضوع هیچ ربطی به او ندارد.
این سردی و بیاحساسی باعث شد سامان گاهی حس کند که هرگز نمیتواند با سمانه یک خانواده گرم و پر از عشق بسازد.
سامان، با هر روزی که میگذشت، بیشتر احساس تنهایی میکرد؛
تنهایی در کنار کسی که همیشه کنار او بود، اما هیچگاه حضور واقعی نداشت.
گاهی دلتنگیاش به حدی میرسید که شبها بیصدا اشک میریخت،
اما نمیدانست چطور این دیوار سرد را بشکند.
یک روز، سامان با دل پر از امید و نگرانی، سمانه را متقاعد کرد تا با هم به روانشناس مراجعه کنند.
روانشناس پس از شنیدن داستانشان، به آرامی توضیح داد که سمانه ممکن است دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید باشد؛
اختلالی که باعث میشود فرد نتواند احساسات و ارتباط عاطفی را بهدرستی تجربه کند.
روانشناس تاکید کرد که با حمایت و درمان مناسب، میتوانند راههایی برای باز کردن این دیوارهای درونی پیدا کنند.
سمانه ابتدا تردید داشت، اما وقتی دید سامان در کنار اوست و واقعاً میخواهد کمک کند،
با او همراه شد و قدم به قدم وارد جلسات درمان شدند.
سامان یاد گرفت چگونه صبور باشد و راههای جدیدی برای ارتباط با سمانه بیابد،
و سمانه نیز کمکم آموخت که میتواند بیشتر احساساتش را بیان کند و در دنیای سردش پنجرهای به گرما باز کند.
این آغاز مسیری بود که شاید روزی، آن خانه سرد و خاموش، به جایی پر از نور و زندگی تبدیل شود.
علائم شخصیت اسکیزوئید
عدم تمایل به برقراری ارتباط عاطفی:
سمانه از تماس نزدیک و ابراز محبت به همسرش اجتناب میکند و نمیتواند احساساتش را بیان کند.
بیتفاوتی و سردی در رفتار:
پاسخهای او معمولاً سرد، بیروح و گاهی همراه با کلافگی است.
ترجیح تنهایی و اجتناب از فعالیتهای خانوادگی:
سمانه ترجیح میدهد ساعتها تنها در اتاقش باشد و از شرکت در گفتوگوها و فعالیتهای خانوادگی خودداری میکند.
ناتوانی در تجربه و بیان هیجانات:
او نه شادی و نه ناراحتی را به طور واضح نشان میدهد و در واکنش به ابراز عشق و علاقه همسرش سرد و بیاحساس است.
عدم تمایل یا ناتوانی در فکر کردن به آینده مشترک (مثل بچهدار شدن):
سمانه نسبت به آینده و موضوعاتی مانند بچهدار شدن بیاعتناست یا سکوت میکند.
تأثیر منفی بر شریک عاطفی:
رفتار سرد و دوریجویانه سمانه باعث احساس تنهایی و دلتنگی عمیق در همسرش شده است.
یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما میخواهیم به افراد و زوجها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزشهای تخصصی، مشاورههای آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمیتر و رضایتبخشتری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطهای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.