داستان نازنین – وقتی خوشبختی کامل نبود

نازنین همیشه مادر شدن رو رؤیا می‌دید. اتاق بچه رو با وسواس چیده بود. لباس‌های نوزاد، عکس‌برگردون دیواری، کتاب‌های تربیت کودک... همه چیز آماده بود. وقتی آراد به دنیا اومد، همه لبخند می‌زدن. اما فقط چند روز بعد از زایمان، نازنین احساس کرد چیزی درست نیست.

با اینکه نوزاد سالم بود، نازنین احساس شادی نمی‌کرد. به جای لذت، احساس خستگی شدید، اضطراب و بی‌حوصلگی داشت. شب‌ها با گریه از خواب می‌پرید، حتی وقتی آراد گریه نمی‌کرد. فکر می‌کرد مادر خوبی نیست.

به همسرش، پویا، چیزی نمی‌گفت. فقط سکوت می‌کرد، خیره به دیوار، گاهی به صدای کودک گوش می‌داد با قلبی که تند می‌زد. حس می‌کرد همه از او انتظار دارن خوشحال باشه، اما خودش حتی نمی‌تونست از رختخواب بیرون بیاد.

یک روز، در حالی که آراد توی بغلش بود، به خودش گفت:
«من چرا حتی نمی‌تونم عاشق بچه‌م باشم؟ نکنه دیوونه شدم؟»

پویا متوجه شد نازنین عوض شده. اون دیگه لبخند نمی‌زد، به خودش نمی‌رسید، و نگاهش همیشه غمگین بود. بالاخره، یک شب نازنین گفت:
«فکر می‌کنم من خراب شدم. همه فکر می‌کنن مادری حس طبیعی‌ایه، ولی من دارم خالی می‌شم…»

پویا کنارش نشست و با هم به روان‌درمانگر مراجعه کردن. روان‌پزشک با دقت شنید و گفت:
«نازنین دچارافسردگی پس از زایمانشده. این ربطی به ضعف یا بی‌عاطفگی نداره. کاملاً طبیعی و قابل درمانه.»

با ترکیب روان‌درمانی، حمایت خانواده و در صورت نیاز دارو، نازنین به‌تدریج احساس بهتری پیدا کرد. او کم‌کم تونست بخوابه، با آراد ارتباط بگیره، و با لبخند واقعی بگه:
«مادر بودن آسون نیست، ولی حالا دیگه خودم رو سرزنش نمی‌کنم.»

• افسردگی پس از زایمان ممکنه چند روز تا چند هفته پس از تولد نوزاد آغاز بشه.

• علائمی مثل خستگی شدید، بی‌حوصلگی، گریه بی‌دلیل، اضطراب، احساس گناه یا ناتوانی در ارتباط با نوزاد رایجه.

• برخلاف "غم بعد از زایمان" که موقته،افسردگی پس از زایمان نیاز به درمان تخصصی داره.

• حمایت عاطفی اطرافیان، مخصوصاً شریک زندگی، در روند درمان بسیار مؤثره.