ساینا تازه ترم اول پزشکی رو توی یه شهر سردسیر شروع کرده بود. از مهر تا آذر همهچیز عادی بود: با هماتاقیا میخندید، درس میخوند، حتی گاهی با مادرش تماس تصویری میگرفت و از روزهاش میگفت. اما از اواخر آذر، یه چیزی توی حال و هوای ساینا تغییر کرد.
هر روز دیرتر از خواب بیدار میشد. حتی کلاسای مهم رو هم بیخیال میشد. لپتاپش روشن بود، ولی خودش مات جلوی پنجره به هوای خاکستری نگاه میکرد. میگفت:
«نمیدونم چرا، ولی هیچ انگیزهای ندارم. انگار همه چیز سنگین شده.»
هماتاقیاش فکر میکردن فقط خستهست یا دلش برای خونه تنگ شده، اما ساینا خودش میدونست این حالت، از جنس دلتنگی ساده نیست.
اشتهاش زیاد شده بود، مخصوصاً شیرینی و خوراکی. تنها بیرون میرفت، بیشتر وقتها فقط میخوابید. وقتی یکی از همکلاسیهاش گفت ممکنه اینافسردگی فصلیباشه، اول خندید. ولی بعد که علائم رو تو گوگل خوند، حس کرد داره خودش رو تو آینه میبینه.
بعد از پر کردن تست افسردگی بک، با مرکز مشاوره دانشگاه تماس گرفت. مشاور بهش گفت:
«این واکنش خیلی از آدمها به کمنوری و فصلهای سرد ساله. ولی میشه کنترلش کرد.»
الان ساینا از چراغ نوردرمانی استفاده میکنه، پیادهروی میره، و شبها تماس تصویری رو گذاشته توی برنامهی هرشبش. هنوز زمستونه، ولی حال دلش دیگه مثل دی ماه قبل نیست.
(خواب زیاد، مخصوصاً صبحها بیدار شدن سخت شده بود)
کاهش انرژی و انگیزه(بیحوصلگی، بیعلاقگی به کلاسها و فعالیتها)
احساس سنگینی و غم در روزهای کمنور(خیره شدن به هوای خاکستری)
افزایش اشتها به شیرینی و کربوهیدرات
کنارهگیری اجتماعی(تنهایی، دوری از جمع، بیمیلی به تعامل)
احساس بیمعنایی و سنگینی روانی(«نمیدونم چرا، ولی هیچ انگیزهای ندارم»)
یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما میخواهیم به افراد و زوجها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزشهای تخصصی، مشاورههای آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمیتر و رضایتبخشتری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطهای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.