نیما ۱۵ ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدن. روزی که پدر وسایلش رو جمع کرد و رفت، خونه به طرز عجیبی ساکت شد. مادرش سعی میکرد همهچیز رو عادی جلوه بده، اما نیما میفهمید چیزی شکسته.
اولش فکر کرد مهم نیست. بیشتر وقتش رو با بازیهای آنلاین میگذروند. اما کمکم مدرسه هم براش بیمعنی شد. از درس عقب افتاد، سر کلاس چرت میزد، یا اصلاً نمیرفت.
رفتارش تغییر کرده بود؛ زود عصبانی میشد، وسایلش رو پرت میکرد، یا ساکت مینشست و هیچ نمیگفت. شبها تا دیروقت بیدار میموند، توی گوشی غرق میشد، صبحها هم بهزور از تخت بلند میشد.
دوستاش میگفتن:
«نیما دیگه اون آدم شوخطبع سابق نیست.»
و خودش هم حس میکرد انگار از درون داره خاموش میشه.
وقتی مشاور مدرسه باهاش حرف زد، نیما گفت:
«احساس میکنم همهچیز از کنترل خارجه. نمیتونم با این وضعیت کنار بیام.»
مشاور براش تست افسردگی بک نوجوانان رو پیشنهاد داد. نمرهاش بالا بود. روانشناس گفت:
«این علائمی که نشون میدی، احتمالاً نشونههای افسردگی موقعیتیه. جدایی والدین، مخصوصاً در سن نوجوانی، تأثیر عمیقی میذاره.»
نیما کمکم جلسات مشاوره رو شروع کرد. نوشتن توی دفترچهای که مشاور پیشنهاد داده بود، کمکش کرد احساساتش رو بهتر درک کنه. هنوز غمگین بود، اما دیگه تنها نبود.
شروع علائم پس از رویداد استرسزا(جدایی والدین)
بیخوابی یا دیرخوابی مزمن(بیدار ماندن تا دیروقت و سخت بیدار شدن صبحها)
افت عملکرد تحصیلی و بیانگیزگی نسبت به مدرسه
گوشهگیری و غرق شدن در فضای مجازی
تحریکپذیری و عصبانیت زودهنگام(پرت کردن وسایل، پرخاش در خانه)
بیتفاوتی نسبت به روابط اجتماعی قبلی(کم شدن ارتباط با دوستان)
بیاحساسی و احساس خالی بودن(«احساس میکنم دارم خاموش میشم»)
نمره بالا در تست افسردگی بک نوجوانان(نشاندهنده شدت علائم)
احساس ناتوانی در کنترل شرایط(«نمیتونم با این وضعیت کنار بیام»)
یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما میخواهیم به افراد و زوجها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزشهای تخصصی، مشاورههای آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمیتر و رضایتبخشتری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطهای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.