افسردگی سایکوتیک
افسردگی سایکوتیک
افسردگی
تاریخ انتشار ۰
۰ دقیقه
۰ صفحه


 «صدای پشت کلمات»

روایت از زبان روان‌پزشک معالج مریم

اوایل فقط فکر می‌کرد دچار خستگی شغلی شده. مریم، ۳۷ ساله، ویراستار قدیمی یک انتشارات بود که به گفته‌ی خودش "تمام روز با کلمات زندگی می‌کرد". وقتی اولین‌بار به من مراجعه کرد، ظاهرش مرتب بود ولی چشم‌هایش پر از اضطراب. گفت نمی‌تواند بخوابد، هیچ چیز او را خوشحال نمی‌کند، و مدام حس می‌کند همه چیز بی‌معنی شده.

اوایل، تصورم این بود که با یک مورد افسردگی متوسط طرفم. اما چیزی در رفتارش مرا متوقف کرد. وقتی درباره کارش صحبت می‌کرد، ناگهان صدایش را پایین آورد و گفت: «راستش دکتر… احساس می‌کنم بعضی کلمات توی متن‌ها برای من نوشته شدن. انگار یه نفر از پشت متن‌ها باهام حرف می‌زنه.»

این اولین نشانه‌ی جدی بود. چند جلسه بعد، به من گفت که صدای زنی را می‌شنود – صدایی که شبیه مادرش است و مدام به او سرکوفت می‌زند. باور داشت که این صدا دارد به او القا می‌کند که مقصر مرگ مادرش بوده.
از آن لحظه، نقشه‌ی درمان تغییر کرد.

مریم شروع کرده بود پرده‌های خانه‌اش را همیشه بسته نگه دارد. آیفونش را با پارچه پوشانده بود چون می‌گفت فکر می‌کند از آن‌جا دیده می‌شود. به ویراستاری‌اش هم مشکوک شده بود. باور داشت مدیر انتشارات فایل‌هایی به او می‌دهد که هدفشان آزمایش روان اوست. «این متنا عادی نیستن دکتر. دارن ذهنمو هدف می‌گیرن. انگار رمز دارن.»

یک روز تماس اورژانسی از طرف خواهرش گرفتم. مریم در خانه گفته بود که دیگر نمی‌خواهد بخوابد، چون خواب ابزار نفوذ آن صداهاست. حتی گفته بود کلماتی در خواب در ذهنش حک می‌شوند.

در نهایت، با رضایت خانواده‌اش، بستری شد. تشخیص نهایی واضح بود:افسردگی روان‌پریشانه. ترکیبی از غم شدید، احساس گناه مزمن، توهم شنوایی، و هذیان‌های تعقیب و کنترل.

هفته‌های بعد، با درمان دارویی و روان‌درمانی حمایتی، صدای زن در ذهنش کم‌کم کمرنگ شد. و من دوباره در چشمان او، جرقه‌ای از خودآگاهی دیدم.

امید… همیشه از جایی که فکرش را نمی‌کنی، بازمی‌گردد.


علائم افسردگی شدید:

  1. بی‌خوابی و اختلال خواب

    «نمی‌تواند بخوابد… گفته بود دیگر نمی‌خواهد بخوابد، چون خواب ابزار نفوذ آن صداهاست.»
     خواب‌آلودگی یا بی‌خوابی ناشی از ترس و اضطراب روانی شدید.

  2. بی‌لذتی و بی‌معنایی

    «هیچ چیز او را خوشحال نمی‌کند، و مدام حس می‌کند همه چیز بی‌معنی شده.»
     نشانه بارز از بی‌لذتی (anhedonia) و تهی بودن از انگیزه.

  3. احساس گناه شدید و بی‌ارزشی

    «باور داشت صدای مادرش به او القا می‌کند که مقصر مرگ مادرش بوده.»
     گناه غیرمنطقی و خودسرزنشی بیمارگونه.

علائم روان‌پریشانه :

  1. توهم شنوایی 

    «می‌گفت که صدای زنی را می‌شنود – صدایی که شبیه مادرش است و مدام به او سرکوفت می‌زند.»
     شنیدن صداهایی غیرواقعی که برای فرد واقعی به نظر می‌رسند.

  2. هذیان تعقیب و کنترل ذهن

    «باور داشت مدیر انتشارات فایل‌هایی به او می‌دهد که هدفشان آزمایش روان اوست… کلماتی در خواب در ذهنش حک می‌شوند.»
     اعتقاد نادرست به اینکه دیگران افکارش را تحت کنترل دارند یا به ذهن او نفوذ می‌کنند.

  3. رفتار پارانویید و دفاعی

    «پرده‌های خانه‌اش را همیشه بسته نگه می‌داشت، آیفون را با پارچه پوشانده بود.»
     رفتارهایی در پاسخ به هذیان تعقیب یا تهدید خیالی.

اشتراک گذاری

yarijoo.com/story?id=/۸۷

خلاصه داستان
شماره تماس۰۹۱۲۳۴۵۶۷۸۹ - ۰۹۱۲۳۴۵۶۷۸۹
آدرسکرج میدان آزادگان برج میلاد طبقه همکف
ساعات کاریصبح ۱۰ تا ۱۳ بعد ظهر ۱۶:۳۰ تا ۲۰:۳۰
درباره یاریجو

یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما می‌خواهیم به افراد و زوج‌ها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزش‌های تخصصی، مشاوره‌های آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمی‌تر و رضایت‌بخش‌تری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطه‌ای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.

نماد های اعتماد
کلیه حقوق متعلق به یاریـــجـــو می باشد
برنامه نویسی و طراحی شده توسط وب فـــردا