ترانه زنی ۳۳ ساله بود؛ معلم پایهی دوم دبستان. همیشه سرشار از انرژی، خلاق و پرحوصله. بچهها دوستش داشتند. همکارانش میگفتند حتی وقتی خسته است، لبخند از صورتش نمیافتد.
اما یک اتفاق، هر ماه بیوقفه تکرار میشد.
تقریباً پنج تا هفت روز پیش از شروع قاعدگی، ترانه به آدم دیگری تبدیل میشد. هم خودش حس میکرد، هم اطرافیانش. اولش با دلگرفتگی و بیحوصلگی شروع میشد. بعد نوبت گریههای بیدلیل، خشمهای ناگهانی، و افکار تاریک درباره خودش میرسید.
در خانه، همسرش امیر مدام زیر ذرهبین قرار میگرفت. کافی بود ظرفی در سینک مانده باشد یا فراموش کند چیزی بخرد، تا ترانه با بغض بگوید: «تو منو نمیبینی اصلاً… همیشه تنهام.»
حتی خودش هم میدانست لحنش تند است، اما نمیتوانست جلو خودش را بگیرد. بعد از چند ساعت، خودش را سرزنش میکرد، به خودش شک میکرد، و میگفت: «چرا همه ازم خسته میشن؟ شاید واقعاً من زیادی حساسم...»
در مدرسه هم تغییرات خلقیاش تأثیرگذار بود. ترانه که همیشه با صبر و حوصله شاگردانش را آموزش میداد، در آن روزها از صدای بچهها کلافه میشد، و حتی یکبار بیدلیل بر سر دانشآموزی که مدادش را انداخته بود، فریاد کشید.
اما چیزی که بیشتر از همه او را ترسانده بود، فکری بود که یک شب سراغش آمد. در سکوت تاریک اتاق، با خود گفت: «کاش چند روز نبودم… کاش میتونستم بخوابم و بیدار نشم.»
این جمله مثل سیلی بود. ترانه از خودش ترسید.
با تشویق خواهرش، به روانپزشک مراجعه کرد. وقتی تقویم قاعدگی و حالات روحیاش در ماههای اخیر بررسی شد، الگو کاملاً مشخص بود:
هر ماه در بازهی خاصی، ترانه دچار تغییرات شدید خلقی، حساسیت روانی، خشم انفجاری، و افکار منفی نسبت به خودش و اطرافیان میشد، اما این علائم بهمحض شروع قاعدگی بهطرز واضحی کاهش مییافت.
تشخیص:اختلال دیسفوریک پیش از قاعدگی (PMDD).
حالا ترانه در حال درمان است؛ ترکیبی از تنظیم تغذیه، مراقبه، داروی تجویزی، و البته پیگیری روزانهی خلق و حالاتش. گاهی هنوز هم دچار افت میشود، اما دیگر خودش را نمیترساند. حالا میداند اسم این حال چیست. و وقتی که نامگذاریش کرده، میتواند در برابرش بایستد.
نوسانات شدید خلقی
«تقریباً پنج تا هفت روز پیش از شروع قاعدگی، ترانه به آدم دیگری تبدیل میشد.»
«با دلگرفتگی و بیحوصلگی شروع میشد. بعد نوبت گریههای بیدلیل، خشمهای ناگهانی، و افکار تاریک درباره خودش میرسید.»
افسردگی گذرا و احساس ناامیدی
«در سکوت تاریک اتاق، با خود گفت: "کاش چند روز نبودم… کاش میتونستم بخوابم و بیدار نشم."»
نشاندهندهی افکار موقت خودکشی یا تمایل به فرار از زندگی، که پس از شروع قاعدگی کاهش مییابد.
تحریکپذیری و خشم غیرعادی
«در خانه، همسرش امیر مدام زیر ذرهبین قرار میگرفت... با بغض گفت: "تو منو نمیبینی اصلاً… همیشه تنهام."»
«در مدرسه... حتی یکبار بیدلیل بر سر دانشآموزی که مدادش را انداخته بود، فریاد کشید.»
احساس گناه، بیارزشی و سرزنش خود
«خودش را سرزنش میکرد، به خودش شک میکرد، و میگفت: "چرا همه ازم خسته میشن؟ شاید واقعاً من زیادی حساسم..."»
اضطراب و احساس طردشدگی
«با کوچکترین اتفاق، فکر میکرد کسی به او بیتوجه است یا دارد طردش میکند.»
یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما میخواهیم به افراد و زوجها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزشهای تخصصی، مشاورههای آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمیتر و رضایتبخشتری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطهای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.