افسردگی پیش از قاعدگی
افسردگی پیش از قاعدگی
افسردگی
تاریخ انتشار ۰
۰ دقیقه
۰ صفحه


 «صبا، وقتی دنیا خاکستری می‌شود»

من و صبا هشت سال است ازدواج کرده‌ایم. زن زندگی، مهربان، باهوش و پر از ایده. صبح‌هایی که کنارم بیدار می‌شد، همیشه بوی قهوه و صدای خنده‌اش خانه را پر می‌کرد. اما هر ماه، در یک بازه‌ی مشخص، انگار جای صبا، کسی دیگر در خانه زندگی می‌کرد.

اولین‌بار چند ماه بعد از تولد دخترمان بود که متوجه شدم چیزی فرق کرده. صبا بدون هیچ دلیل روشنی، پر از دلخوری و عصبانیت شده بود. اول فکر کردم از فشار مادری و خستگی است، ولی هر ماه همان تکرار می‌شد، درست مثل ساعت.

چند روز مانده به شروع پریودش، همه چیز عوض می‌شد. صبا مضطرب می‌شد، بی‌حوصله، حساس. یک بار فقط چون نمکدان را جا به جا کرده بودم، با صدایی لرزان گفت: «هیچ‌وقت نمی‌فهمی چه چیزی برام مهمه!» و چند لحظه بعد، زد زیر گریه. نشستم کنارش، پرسیدم: «چی شده؟»
گفت: «نمی‌دونم… فقط دلم می‌خواد فرار کنم از همه چی... حتی از خودم.»

شب‌ها خوابش نمی‌برد. وسط شب از خواب می‌پرید و گاهی ساعت‌ها به سقف خیره می‌ماند. می‌گفت قلبش سنگینه، بی‌هیچ دلیل. صبح‌ها هم بیدار شدن برایش مثل کشیدن کوه بود. به سختی لباس می‌پوشید، غذا نمی‌خورد، و حتی نگاه دخترمان هم دلش را گرم نمی‌کرد.

یک شب گفت:
ـ «نمی‌خوام دیگه این آدم باشم، حامد… تو با یه نفر دیگه ازدواج کردی. من اون زن نیستم دیگه.»
و این جمله مثل چاقو در دل من نشست. چون من هنوز هم صبا را همان زن آرام و گرم می‌دیدم، فقط پشت لایه‌ای از ابرهای غلیظ.

شروع کردم پیگیری کردن. با کمک یک مشاور، علائمش را ثبت کردیم. هر ماه، درست ۵ تا ۷ روز پیش از قاعدگی، این طوفان آغاز می‌شد. روان‌پزشک تشخیص داد:اختلال دیس‌فوریک پیش از قاعدگی (PMDD). یک جور افسردگی عمیق، ولی دوره‌ای. نه اختلالی ساده، نه فقط نوسان خلقی.

با دارو و مراقبت و برنامه‌ریزی، حال صبا آرام‌تر شد. نه به شکل جادویی، ولی شدنی. من یاد گرفتم در آن روزها قضاوت نکنم، عقب نروم، بلکه بیشتر کنارش بمانم. فهمیدم باید گوش بدهم، حتی اگر جواب نشنوم.

صبا هنوز هم در آن روزها گاهی خاموش و سنگین می‌شود، اما دیگر تنها نیست. حالا خودش هم می‌داند که این احساسات، خودش نیست. من هم می‌دانم که عشق، گاهی یعنی ماندن در طوفان.


علائم PMDD صبا:

  1. نوسانات خلقی شدید و ناگهانی

    «صبا بدون هیچ دلیل روشنی، پر از دلخوری و عصبانیت شده بود.»
    «فقط چون نمکدان را جا به جا کرده بودم، با صدایی لرزان گفت: «هیچ‌وقت نمی‌فهمی چه چیزی برام مهمه!» و چند لحظه بعد، زد زیر گریه.»

  2. حساسیت بالا نسبت به رفتار اطرافیان (تحریک‌پذیری شدید)

    «با صدایی لرزان گفت: "هیچ‌وقت نمی‌فهمی چه چیزی برام مهمه!"»
     این نشان‌دهنده‌ی افزایش حساسیت و خشم نسبت به مسائل کوچک است.

  3. افسردگی، احساس گناه یا خودکم‌بینی

    «نمی‌خوام دیگه این آدم باشم، حامد… تو با یه نفر دیگه ازدواج کردی. من اون زن نیستم دیگه.»
     احساس بی‌ارزشی، فقدان اعتمادبه‌نفس، و از خود بیگانگی.

  4. افکار گریز از خود یا احساس تمایل به ناپدید شدن

    «فقط دلم می‌خواد فرار کنم از همه چی... حتی از خودم.»
     نشانه‌ای از شدت افسردگی دوره‌ای، حتی اگر به خودکشی نرسد.

  5. بی‌خوابی یا اختلال خواب

    «شب‌ها خوابش نمی‌برد. وسط شب از خواب می‌پرید و گاهی ساعت‌ها به سقف خیره می‌ماند.»

  6. بی‌انرژی بودن و خستگی مفرط

    «صبح‌ها هم بیدار شدن برایش مثل کشیدن کوه بود. به سختی لباس می‌پوشید، غذا نمی‌خورد…»

  7. کاهش علاقه یا لذت نسبت به فعالیت‌ها و افراد (آنهدونیا)

    «حتی نگاه دخترمان هم دلش را گرم نمی‌کرد.»
     کاهش علاقه به خانواده و فرزند، در حالی‌که خارج از این بازه رفتاری طبیعی دارد.

  8. الگوی تکرارشونده و مرتبط با چرخه قاعدگی

    «هر ماه، درست ۵ تا ۷ روز پیش از قاعدگی، این طوفان آغاز می‌شد.»

اشتراک گذاری

yarijoo.com/story?id=/۸۹

خلاصه داستان
شماره تماس۰۹۱۲۳۴۵۶۷۸۹ - ۰۹۱۲۳۴۵۶۷۸۹
آدرسکرج میدان آزادگان برج میلاد طبقه همکف
ساعات کاریصبح ۱۰ تا ۱۳ بعد ظهر ۱۶:۳۰ تا ۲۰:۳۰
درباره یاریجو

یاریجو با هدف ایجاد بستری امن، علمی و کاربردی برای بهبود سلامت روان و روابط عاطفی شکل گرفته است. ما می‌خواهیم به افراد و زوج‌ها کمک کنیم تا با دسترسی آسان به آموزش‌های تخصصی، مشاوره‌های آنلاین و حضوری، و منابع معتبر روانشناختی، زندگی شادتر، روابط صمیمی‌تر و رضایت‌بخش‌تری داشته باشند. یاریجو باور دارد که هر فرد و هر رابطه‌ای شایسته حمایت، آگاهی و رشد است و ما همراه شما هستیم تا این مسیر را با علم و مهارت هموار کنیم.

نماد های اعتماد
کلیه حقوق متعلق به یاریـــجـــو می باشد
برنامه نویسی و طراحی شده توسط وب فـــردا